گاهی به این مطلب می اندیشم که چرا انسانها علاقه وافر یه قضاوت راجع به دیگران دارند!
پاسخ این سوال مبهم است و تا حدودی بدون جواب...
اما این مسئله خیلی واضح است که از این کار لذت می برند و با این کار هوای نفس خود را ارضا میکنند.
نکته جالبتر این است که قضاوت آنها در ذهن و درون خودشان نمی ماند و شدیدا دوست دارند آن را به دیگران منتقل کنند.
گاها دیده می شود که افرادی که شما را نمیشناسند با اولین دیدار طوری رفتار می کنند که انگار سالهاست باشما رابطه نزدیک دارند و این تنها به واسطه تعریف خوب یا بد دیگران با همان قضاوت شخصی انجام میگیرد.
البته باید اعلام کرد که قضاوت ها متفاوت است.
شما یک لباسی میپوشی، یک مدل مویی استفاده می کنی... یکی خوشش می آید و دیگری نه.
در این بین سخن عزیزان انسان است که به دل می نشیند و انسان را وادار به فکر کردن و تجدید نظر می کند.
دوستانی که ضعف تو را ضعف خود می دانند و موفقیت تو را موفقیت خود.
و همیشه هستند دوستان و دشمنانی که علاقه شدیدی به شکست شما در مسائل مختلف دارند تا در اولین فرصت زمین و زمان را فریاد برآوردند که فلانی اینطور شد و آنطور.
در این نوع نظرات و دوستی ها تقوایی وجود ندارد و هوای نفس از آن سرشار است.
بگذریم...
و اینها همگی از یک انسان ساخته است... انسانی که آمده است برای عبادت و بندگی...
همراه با داستان در ادامه مطلب
ادامه مطلب